نگاشته شده توسط: eyeswideopen09 | نوامبر 17, 2009

سید خندان! انتخابات بدون شورای نگهبان! این گوی و این میدان

بیست و شش آبان 88
سید محمد خاتمی می گوید که قانون فعلی انتخابات باید تغییر کند.

khatami

او که در در جمع گروهی از فعالان دانشجویی دانشگاه‌های تهران سخن می‌گفت، اظهار داشت اگر اصلاح‌طلبان بخواهند در انتخابات حضور داشته باشند، نحوه برگزاری انتخابات باید از نظر ضوابط و اجرا «اطمینان‌بخش» باشد و «اگر نباشد، دیگر حضور ما معنا ندارد.» هر چند به نظر می رسد زمان برای گفتن این سخنان از سوی رئیس جمهوری پیشین ایران، با توجه به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و حوادث پس از آن، کمی دیر شده باشد، اما کیست که نداند بخش اعظم انحرافات پیش آمده ناشی از عملکرد گروهی 12 نفره به نام شورای نگهبان است. شورای نگهبانی که اعضای آنرا به طور مستقیم و یا غیر مستقیم رهبر تعیین می کند. از سوی دیگر انتخاب و نظارت بر عملکرد رهبر نیز بطور غیرمستقیم توسط این شورا انجام می شود. به نظر نویسنده، این حلقه باطل مهمترین ضعف قانون اساسی و عامل اصلی انحراف و فساد موجود می باشد. چه نیازیست که شورای نگهبان صلاحیت کاندیداها را اینگونه که هست تایید یا رد کند؟ آیا غیر از اینست که در نظام مردم سالار، ملاک و میزان رای مردم باید باشد؟ شورای نگهبان با آن اعضای فسیلش به چه حقی بجای مردم تصمیم می گیرد؟ شاید مردم بخواهند یک آخوند مسلمان را نماینده یا رئیس جمهور کنند. شاید یک مسیحی. شاید هم یک بهایی. اصلاً به شما چه ارتباطی دارد که مردم چه می خواهند و چه می پسندند! خاتمی جان. سید همیشه خندان. اگر چه کمی دیر شده ولی چشم. ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. جنبش سبز پشت توست. شورای نگهبان را از فرایند انتخابات و رای گیری حذف کن. اگر رفراندوم نیاز است، اعلام کن؛ همه می آییم. اگر هم روش دیگری دارد باز هم در خدمتیم. بفرما… این گوی و این میدان

درحالیکه عاملان و آمران اصلی شهادت جوانان ایرانی بازداشتگاه کهریزک مصون از پیگرد قضایی هستند
پزشک بازداشتگاه کهریزک خودکشی کرد

kahrizak

نوروز: دکتر رامین پورارزجانی، که دوران خدمت سربازی خود را به عنوان پزشک در بازداشتگاه کهریزک سپری می کرد در پی اتفاقاتی که بعد از آشکار شدن وقایع بازداشتگاه کهریزک به وقوع پیوست خودکشی کرده است.

این پزشک وظیفه و دانشجوی ممتازی که با رتبه دو رقمی در کنکور سرتاسری قبول شده بود اولین قربانی برگزاری دادگاهی غیرعلنی است که در پی حوادث این بازداشتگاه مورد سئوال و اتهام قرار گرفته بود.

درحالیکه متهمان اصلی ضرب و شتم وحشیانه زندانیان این بازداشتگاه متعلق به نیروی انتظامی تاکنون مورد سئوال قرار نگرفته اند و حتی قاضی مرتضوی با اعمال فشار بر نمایندگان مجلس ازقرائت گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس هشتم جلوگیری می کند، رامین پورارزجانی، پزشک 26 ساله، متهم می شود که در ماجرای شهادت زندانیان کهریزک مرتکب قصور پزشکی شده است و تهدید می گردد که پروانه پزشکی اش لغو و برای 5 سال راهی زندان خواهد شد.

به دنبال آشکار شدن جنایات وحشیانه ای که در بازداشتگاه کهریزک صورت گرفت و حتی به «گوانتاناموی ایرانی» معروف شد، پرونده ای در دادگاه نظامی قظات برای دادستان پیشین تهران و جانشین فرمانده نیروی انتظامی که به صورت مستقیم مسئول حوادث مرتبط با این بازداشتگاه بودند تشکیل می شود و مقامات قضایی هم قول می دهند در سریع ترین زمان ممکن به این پرونده رسیدگی کنند. اما مطابق اکثر پرونده های مربوط به مقامات قضایی و نیروی انتظامی در تمام سال های اخیر نه تنها افراد فوق مورد سئوال و محاکمه قرار نمی گیرند بلکه با امدادهای غیبی اتهامات و متهمان دیگری برای این واقعه تراشیده می شود و پرونده به بیراهه می رود و قربانیان جدیدی برای این پرونده ها دست و پا می شود که آخرین نمونه آن هم یک پزشک وظیفه مسئول در بازداشتگاه کهریزک است.

پیش از این در جریان حوادث کوی دانشگاه و اتفاقاتی که کشور را برای یک هفته در بحران فرو برد یک سرباز نیروی انتظامی تنها به اتهام سرقت ریش تراش مورد مواخده قرار گرفت و تمام افراد مسئول که در گزارش شورای امنیت کشور هم به دخالت آنها در این بحران اشاره شده بود تبرئه شدند.

مشابه این اتفاق قرار بود برای متهمان پرونده قتل های زنجیره ای انجام شود اما اصرار محمد خاتمی بر کندن غده چرکین این وزارتخانه در نهایت منجر به دستگیری سعید امامی شد؛ هرچند او هم در زندان قوه قضائیه با آنچه که خودکشی با داروی نظافت خوانده شد، فرصت این را پیدا نکرد که همدستان خود را به صورت کامل معرفی کند.

در این بین هرچند خودکشی این پزشک و سرباز وظیفه نکته ابهام پرونده متهمان بازداشتگاه کهریزک است، اما نفس خودکشی کسی که درون زندان جنایات وحشیانه علیه زندانیان را به چشم خود دیده است و می تواند هرلحظه نسبت به معرفی عاملان جنایت با دلیل و مدرک اقدام کند، ابهام آمیز به نظر می رسد.

این سئوال جدی هم مطرح است در حالیکه افرادی مثل بهزاد نبوی به دلیل اخلال در ترافیک تهران از طریق شرکت در راه پیمایی به اقدام علیه امنیت کشور متهم می شوند و بیش از 5 ماه در زندان انفرادی قرار می گیرند و حتی در دادگاه ادعانامه های چندین صفحه ای علیه آنان قرار می شود، چطور ممکن است کسانی که مسئول مستقیم شهادت چندین جوان ایرانی هستند به آن اندازه اقتدار داشته باشند که نه تنها از قرائت گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس جلوگیری کنند، بلکه خود را نیز از هر اتهامی مبرا بدانند و با اعمال نفوذ از انتشار گزارش های مربوط به رسیدگی به این پرونده نیز جلوگیری نمایند.

افکار عمومی از یاد نخواهد برد بازداشت شدگان سیاسی حوادث اخیر اکثراً یک یا دو روز بعد از انتخابات دستگیر شدند و تا روز برگزاری انتخابات تمام فعالیت های آنان از نظر دولت مستقر هم قانونی بوده است. آنگاه برای این افراد ظرف دو روز اتهامات چندین صفحه ای قرائت می شود و صدا و سیمای دولتی از بیان هر اتهامی علیه آنان دریغ ندارد؛ اما افرادی که مسئول شهادت جوانان کشورمان هستند می توانند پرونده ای را تا آن اندازه به بیراهه ببرند که در نهایت دادگاه مدعی شود دلیل کافی برای متهم کردن و اثبات مجرم بودن این افراد ندارد. رویه ای که طی سالیان اخیر بارها و بارها در دستگاه قضائی کشورمان تکرار شده است و به نظر نمی رسد که اراده ای مبنی بر این راه و روش غیرعادلانه، غیرقانونی و غیرمشروع وجود داشته باشد.

نگاشته شده توسط: eyeswideopen09 | نوامبر 14, 2009

دیدار سوم میرحسین موسوی و مهدی کروبی

تغییر-23 آبان 88 : عصر روز گذشته، مهندس میرحسین موسوی به منزل آقای کروبی رفت تا ضمن احوال‌پرسی و دل‌جویی از ایشان بابت حوادث رخ‌داده در روز ۱۳آبان، درباره رفتارهای انجام شده با مردم و به‌خصوص زنان در این روز نیز با هم گفتگویی داشته باشند.

به گزارش سایت تغییر ، درابتدای این دیدار آقای موسوی، ضمن ابراز انزجار از رفتارهای انجام شده توسط نیروهای لباس شخصی، در روز ۱۳‌آبان، با آقای کروبی، گفت: «من از این حمله‌ای که به شما شد بسیار متاثر شدم. اما رفتار شما، نشان‌دهنده اوج روحیه شجاعت و ایستادگی شما و مردم است». آقای کروبی هم در پاسخ ضمن تشکر از این ابراز هم‌دردی، رفتار مردم را بسیار محبت‌آمیز توصیف کرد.

آقای کروبی در ادامه گفت: «من هم اگر خود را جای حکومت بگذارم، اصلا توجیه نمی‌شوم که چرا باید چنین رفتاری با مردم صورت بگیرد. عمری ازمن گذشته، حداقل ۱۵ سال با رژیم پهلوی رسما مبارزه کردم. البته من در این راه، سرباز کوچکی بودم. اما تظاهرات دیدم، راهپیمایی دیدم، زندان و فرار کشیدم. یادم می‌آید حدود سال ۴۱ بود که نهضت آزادی اوج گرفته‌بود. آن‌زمان هم چنین تظاهراتی در تهران و جلوی دانشگاه انجام می‌شد. دانشجویان شعار می‌دادند، پلیس هم می‌آمد و متفرق می‌کرد. چنین برخوردهایی نبود. من اعلام کردم که روز ۱۳آبان می‌آیم. ولی هرجا هم مصاحبه کردم، گفتم که مواظب باشید که طوری رفتار کنید که به کل نظام برنخورد و از روز قبل هم پیغام‌هایی آمد که در مراسم شرکت نکنید. بنا است با شما برخورد شود و صبح روز حرکت هم نامه‌ای ارسال شد از یک سازمان امنیتی، مبنی بر این‌که گروه تروریستی ریگی قصد انجام عملیات انتحاری را دارند بدین جهت به محافظین گفتم هرکس مایل نیست و احساس خطر می‌کند، مرا همراهی نکند. ولی من به‌خاطر عهدی که با مردم مبنی‌بر شرکت در مراسم کرده‌ام، باید حضورپیداکنم.»

آقای کروبی سپس درباره ماجرای حمله به وی و محافظش گفت: «وقتی دیگر رفتن با ماشین امکان‌پذیر نبود، پیاده شدیم و درکنار مردم قرار گرفتیم. در همان‌جا شروع‌کردند به زدن مردم. به‌سمت میدان ۷تیر در حرکت بودیم که ناگهان من دیدم که سر محافظم شکاف برداشته و از آن خون جاری شده‌است. اول فکر کردم که با باتوم به سرش کوبیده‌اند. اما بعد فهمیدم که در اثر شلیک مستقیم گاز اشک‌آور به سمت ما و برخورد آن به‌سر محافظم، این وضعیت پیش آمده‌است. در همین حین دیدم چیزعجیبی در جلوی پایم است. دیدم دارم خفه می‌شوم. انگار تمام صورت، ریش و ابروهایم گرگرفته است. من در جریان انقلاب حداقل ۲۰ بار گاز اشک‌آور خورده‌ام. اما این، گاز اشک‌آور نبود.»

mir-sheykh1

آقای کروبی ضمن غیرمتعارف بودن تعدادی از شعارهایی که مردم می‌دادند، گفت: «یکی از استادان روز بعد این‌جا آمد و گفت از شعارهایی که مردم می‌دادند من بی‌اختیار اشکم درآمد. ببینید این کسانی که مردم را کتک می‌زنند، کار را به کجا رسانده‌اند که مردم را تحریک به شعارهای افراطی می‌کنند. من هم واقعا نمی‌دانم که این چه خدمتی است که این‌ها دارند به رهبری می‌کنند. خب اگر این تظاهرات مسالمت‌آمیز برگزار می‌شد، عده‌ای می‌آمدند و می‌گفتند مرگ بر آمریکا، عده دیگری هم بودند که فریاد الله اکبر می‌دادند و همه‌چیز هم تمام می‌شد.»

وی در ادامه افزود: «من گاهی شک می‌کنم که این‌ها خودشان افرادی را بین جمعیت می‌فرستند تا از این احساس هیجان سو استفاده کنند و مردم را تحریک به رفتارهای خشونت‌آمیز بکنند تا بهانه‌ای برای حمله به مردم پیدا کنند. مردم باید از رفتارهای خشونت‌آمیز بپرهیزند.»

آقای کروبی سپس به حملات کیهان و سایر روزنامه‌های زنجیره‌ای علیه ایشان و آقای موسوی پرداخت و گفت: «من ۵۰سال است که در جریان این انقلاب هستم. روزی که حضرت امام فوت کردند، ۵تا حکم از ایشان داشتنم. شما هم که نخست‌وزیر امام بودید. این روزنامه‌های زنجیره‌ای تهمت و انگ‌ می‌زنند که من و شما از اسلام و انقلاب خارج شده‌ایم. اما با نوشته‌های آن‌ها که ما از اسلام و انقلاب خارج نمی‌شویم. منتها من نمی‌دانم این چه برخوردی است که آن‌ها خودشان را میزان‌الاعمال و امیرالمومنین می‌دانند؟ اگر زمانی که ما روزنامه‌داشتیم، می‌نوشتیم که مثلا آقای عسگراولادی یا مرتضی نبوی ضدانقلاب هستند، حالا این آقایان ضد انقلاب می‌شدند؟»

آقای کروبی درباره نحوه برخورد‌های خشن با زنان هم افزود: «یادم می‌آید در زمان پهلوی وقتی می‌رفتیم یک اداره‌ای یا جایی در صف بودیم، وقتی خانمی وارد می‌شد، متصدی آن‌جا می‌گفت اجازه بدهید اول کار خانم را راه‌بیاندازم. یا توی اتوبوس‌ها که مختلط بود، مردها بلند می‌شدند که خانم‌ها بنشینند. اما حالا درجمهوری اسلامی با زنان به قدری با خشونت رفتار می‌شود که اخبار متواتری از زدن بانوان با باتوم به اطلاع می‌رسد. من واقعا نمی‌فهمم که دستور چنین رفتارهایی علیه مردم، از کجا صادر می‌شود.»

مهندس موسوی نیز در این دیدار، در توصیف حضور مردم در روز ۱۳ آبان گفت: «وقتی صبح آن روز از خانه به سمت فرهنگستان هنر می‌آمدم، دیدم که جلوی دانشگاه تهران، آن‌قدر نیرو چیده‌اند که انگار لشگرکشی شده‌است. با‌خودم گفتم اگر امروز حتی یک‌نفر هم بیرون نیاید، باز هم این نشان‌دهنده قدرت جریان سبز است.»

مهندس موسوی درباره برخورد لباس‌شخصی‌ها با وی گفت: «حدود ساعت ۹ صبح، تعدادی جلوی فرهنگستان جمع شدند و شروع‌کردند به شعاردادن. سپس تعداد زیادی موتورسوار لباس شخصی، جلوی هر دو درب فرهنگستان در خیابان ولی‌عصر و خیابان صبا را سد کردند که مانع خروج من شوند و با بستن درب پارکینگ، کاری کردند که من سعادت نداشته‌باشم که به جمع مردم بپیوندم و در این اجرمعنوی شریک بشوم.»

مهندس موسوی در ادامه افزود: « این افراد می‌خواستند با ممانعت از حضور من در میان مردم، قدرت‌نمایی بکنند، ولی در نهایت این مردم بودند که قدرت‌شان را نشان دادند. این‌ها باید حق مردم را بشناسند. شرکت در این تظاهرات چه ایرادی داشت؟ مردم می‌آمدند و آرام شعارهای‌شان را هم می‌دادند. پخش فیلم‌های این رفتارهای خشونت‌آمیز و حمله به مردم و باتوم‌زدن به سروپای خانم‌ها عاقبت خوشی نخواهد داشت.»

مهندس موسوی اضافه‌کرد: «این جنبش عظیم از ارزش‌های بنیادی دفاع می‌کند. می‌گوید دورغ نگویید و می‌گوید دروغ محکوم است، تقلب محکوم است. کسانی‌که مردم را می‌زنند، فکر نکنند می‌توانند با ترساندن، مردم را خانه‌نشین کنند. اسلام به مردم یاد داده‌است که در راه‌حق از چیزی نترسند. تصور این‌که سرکوب حلال مشکل است، اشتباه است. سرکوب، شورش را از بین می‌برد ولی آن‌چه ما در کشور شاهد آن هستیم، شورش نیست. بلکه درخواست حقوق قانونی است.»

mir-sheykh2

mir-sheikh3

mir-sheikh4

مروه شربینی
به گزارش فارص به نقل از شبکه تلویزیونی «پرس کی وی» بررسی شواهد موجود نشان می دهد که قتل مرگبار دکتر مروه شربینی، شهیده حجاب، در کشور آلمان توسط سازمانهای جاسوسی متصل به صپاه فازداران برنامه ریزی و اجرا شده است. یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود در این باره گفت: «مرگ شربینی خيلي مشكوك است. سوال من اين است، چگونه مي‌شود اين خانم در دادگاه، در مقابل نیروهای امنیتی و خبرنگاران مورد حمله قرار گیرد؟» وی ادامه داد: » «خوب، اگر صپاه فازداران بخواهد كسي را بكشد و به کشورهای غربی نسبت دهد، انتخاب يك زن مسلمان انتخاب مناسبي است، زيرا مرگ يك زن همدردي بيشتري جلب مي‌كند.» بنا به تحقیقات انجام شده چاقویی كه توسط آن مروه شربینی به قتل رسید در هیچ کجای قاره اروپا نظیر آن مشاهده نشده و احتمالاً از یکی از کشورهای خاورمیانه به آلمان وارد شده است. چندی پیش نیز یکی از مسئولان امنیتی گفته بود که دادگاهی که مروه شربینی در آن به قتل رسید، در یکی از خیابان های فرعی و خلوت واقع شده و یک آلمانی هیچ وقت در دادگاه هایی که در کوچه های خلوت قرار دارند اقدام به قتل نمی کند. از سوی دیگر با توجه به هجمه نرم دشمنان آلمان و پوشش خبری گسترده رسانه های وابسته به صپاه، احتمال ارتباط صپاه فازداران به این قتل، قوت بیشتری به خود می گیرد. در همین رابطه صبح امروز تعدادی از خواهران باسوجی در مقابل دفتر حفظ منافع صپاه در برلین تجمع کرده و با امضای طوماری خواستار تحویل منشی آلمانی دادگاه که شاهد این قتل بوده و اکنون در خاورمیانه بسر می برد شدند. با توجه به اطلاعاتی که اخیراً در اختیار مقامات قضایی قرار گرفته، در حال حاضر این منشی به دلیل مصاحبه های مفصل با رسانه ها و اظهاراتش در این مورد که قاتل، مردی آلمانی و دچار اختلالات روانی بوده، مظنون اصلی این پرونده به شمار می رود. در همین رابطه عصر امروز قاضی پرونده به خبرنگار ما گفت: احتمال دارد که بزودی حکم حبس ابد صادره برای ضارب آلمانی لغو شود.

نگاشته شده توسط: eyeswideopen09 | آگوست 22, 2009

برای اعتماد ملی، به یاد اعتماد ملی

Etemade Melli
سردر ورودی روزنامه
—————————————————————————————————-

Mideast Iran
تحریریه اعتماد ملی

—————————————————————————————————-

ghochani-mohammad
نزدیک: محمد قوچانی عزیز (سردبیر روزنامه) که بیش از 2 ماه است که در بند است
دور: هادی حیدری، مدیر هنری و دبیر سرویس طرح و کاریکاتور روزنامه اعتماد ملی
—————————————————————————————————-

alinejad
مسیح علی نژاد، روزنامه نگار اعتماد ملی
—————————————————————————————————-

vrc11x
آیت الله منتظری، مرجع تقلید، در حال مطالعه اعتماد ملی

توضیح: به جز تصاویری که منبع آن درج شده است، متأسفانه علیرغم جستجوهای انجام شده، منبع یا عکاس سایر تصاویر نامعلوم می باشد.

Older Posts »

دسته‌بندی